متن آهنگ مرد میدان علیرضا افتخاری

 

 

تو مکن تهدیدم از کشتن که من
تشنه ی زارم به خون خویشتن
تشنه ی زارم به خون خویشتن
گر بریزد خون من آن دوست رو
پای کوبان جان برافشانم بر او
پای کوبان جان برافشانم بر او
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون جهند از دست خود دستی زنند
چون رهند از نفس خود رقصی کنند

♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫

♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫

میرسد آواز عشق
میرسد آواز عشق از چپ و راست
منطق الطیر سلیمانی کجاست
منطق الطیر سلیمانی کجاست کجاست
مطربانشان از درون دف میزنند
بحرها در شورشان کف میزنند
تو نبینی لیک بهر گوششان
برگ ها بر شاخه ها هم کف زنان
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون جهند از دست خود دستی زنند
چون رهند از نفس خود رقصی کنند